سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
 
 
 
ما متهمیم! من اگر در هر روزی ده تا نامه دریافت می کنم، و اگر بیست تا، سی تا انتقاد میشنوم، از این سی تا، پنج تای آن از طرف مومنینی است که به من اعتراض کرده اند که مثلا:"چرا در آنجا که گفتی پیغمبر به مسجد آمده بود، گفتی پیغمبر خوشحال بوده از اینکه دیده مسلمین وحدت و اتحادشان را در غیاب او هم حفظ کرده بودند"! در جای دیگر درباره مهر نماز اینجوری گفتی، در جای دیگر راجع به کتاب دعا آنجوری گفتی- 5 تای آن از این قبیل انتقادات است. اما 25 تای دیگرش این انتقاد است که" تو به عنوان یک تحصیلکرده امروز به عنوان یک جامعه شناس و به عنوان یک نویسنده برای این نسل، چرا همه قدرت قلم ات را و وقتت و فکرت و حتی سوادت را وقف توجیه مذهب می کنی؟
 
من به عنوان کسی که مسئول گروه خودش و جناح خودش و طبقه خودش است و به نمایندگی از آنها آمده ام که بگویم" همه چیز از دست رفته است، و همه چیز از دست می رود، به چه چیز مشغولید؟
وقتی خبر دادند که به اتهام شیعه غالی بودن و علی پرست بودن در عربستان صعودی مرا از شرکت در کنگره اسلامی ممنوع کرده اند، خدا را شکر کردم که مرا به راهی رانده که:"در ایران متهم به تسنن هستم و در عربستان صعودی متهم به تشیع"!
ادامه متن به همراه دانلود کامل سخنرانی پدر مادر ما متهمیم با کیفیت خوب در ادامه مطلب...

بخشی از کتاب پدر،مادر، ما متهمیم دکتر علی شریعتی!
 
 
 
 

دانلود سخنرانی پدر مادر ما متهمیم:پدر، مادر، ما متهمیم! (حجم: 13.9MB)


ما متهمیم! من اگر در هر روزی ده تا نامه دریافت می کنم، و اگر بیست تا، سی تا انتقاد میشنوم، از این سی تا، پنج تای آن از طرف مومنینی است که به من اعتراض کرده اند که مثلا:"چرا در آنجا که گفتی پیغمبر به مسجد آمده بود، گفتی پیغمبر خوشحال بوده از اینکه دیده مسلمین وحدت و اتحادشان را در غیاب او هم حفظ کرده بودند"! در جای دیگر درباره مهر نماز اینجوری گفتی، در جای دیگر راجع به کتاب دعا آنجوری گفتی- 5 تای آن از این قبیل انتقادات است. اما 25 تای دیگرش این انتقاد است که" تو به عنوان یک تحصیلکرده امروز به عنوان یک جامعه شناس و به عنوان یک نویسنده برای این نسل، چرا همه قدرت قلم ات را و وقتت و فکرت و حتی سوادت را وقف توجیه مذهب می کنی؟! در این نسل و در این عصر و این خیانت به این نسل و خیانت به این عصر است...." و من به اینها اهمیت میدهم برای اینکه از اینهایم، برای اینکه در برابر این طبقه مسئولم! نه آنهایی که اکنون به نام دین زندگی میکنند، قدرت دارند و نفوذ دارند و رسمیت دارند. و من به اینها پیوند طبقه ای و اجتماعی ندارم، دلهره ای ندارم از اینکه با من مخالفند یا مخالف نیستند، چیزی ندارم که آنها از من بگیرند ، چیزی نمی خواهم که علاقه و تایید آنها باعث شود که آن را به من بدهند; نه از راه دین نان میخورم که نانم آجر شود، نه منبر دارم و نه محراب دارم، نه لباس روحانی و نه عنوان و منصب دینی دارم، نه موقعیت مذهبی دارم و نه مرید پولدار دارم و نه می جویم.

من به عنوان کسی که مسئول گروه خودش و جناح خودش و طبقه خودش است و به نمایندگی از آنها آمده ام که بگویم" همه چیز از دست رفته است، و همه چیز از دست می رود، به چه چیز مشغولید؟

بفرمایش علی:"دشمن با شما فریبکاری و نیرنگبازی می کند و شما تدبیری نمی اندیشید، دسته دسته از شما می ربایند و میبرند و خشمگین نمی گردید،دقیقه ای از شما غفلت نمی کنند و شما در بی خبری به سر می برید،به خدا قسم جماعتی که بیاری یکدیگر برنخیزند و کار را به یکدیگر واگذارند مغلوب می شوند و شکست می خورند"

یکی از دانشجویان سابقم که از روشنفکران نویسنده و هنرمند امروز است به دوستش که با من هم آشنا است نوشته بود:"حیف از شریعتی که افکارش مذهبی است،اگر نه، بت روشنفکران می شد"! این اتهام من است در برابر گروه خودم و من به این اتهام جدی فکرمیکنم. من آمده ام اتهامات گروهی را که پسر و دختر شما و نسل شما است به عنوان نماینده آنها به خود شما بگویم و این نمایندگی را از من بپذیرید،برای اینکه من نه با آنها همفکر هستم که به نفع آنها و طبق عقاید آنها صحبت کنم و نه هم در گروه شما و در این طبقه شما وابستگی دارم تا به مصلحت شما حرف بزنم. و می بینید که زرنگی من جوری است که زبانی را و راهی را انتخاب کرده ام که هم آن طبقه رسمی روشنفکر و هم این طبقه رسمی مذهبی هر دو برمی آشوبند و باطلم می شمارند; و از همین جا فهمیدم که شاید واقعا بر حقم و راست می گویم. چه، امروز هم هر کس بخواهد از علی پیروی کند،تنها می ماند. هم دشمنان دین با او می جنگند و هم متعصبان و مقدسان دین،به نام حمایت از دین،شمشیر به رویش می کشند; چنانکه کردند و دیدید و در تاریخ می خوانید.

پارسال رفتم در یک کنگره بین المللی اسلامی در مکه سخنرانی کنم. متن سخنرانیم را دادم; رد کردند و گفتند این "شیعه غالی" ست. و شیعه غالی یعنی شیعه افراطی، شیعه ای که درباره علی مبالغه میکند. وقتی خبر دادند که به اتهام شیعه غالی بودن و علی پرست بودن در عربستان صعودی مرا از شرکت در کنگره اسلامی ممنوع کرده اند، خدا را شکر کردم که مرا به راهی رانده که:"در ایران متهم به تسنن هستم و در عربستان صعودی متهم به تشیع"! حال اگر راه من درست هم نباشد لااقل به حقیقت نزدیکتر است از راه کسانی که عادت دارند "هم از توبره بخورند و هم از آخور".
راهی است که میدانم اگر تا آخر عمر تلاش کنم و زندگیم را فدایش کنم،نه به عنوان "بت روشنفکران" در آن جناح چیزی می شوم و چیزی به دست می آورم و نه به عنوان یک چهره مقدس مذهبی در اینجا. هر دو را از دست می دهم، و امیدوارم در این از دست دادن ها چیزی به دست بیاورم، چیزی که می خواهم!


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :2
کل بازدید : 116079
کل یاداشته ها : 21


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ